کرسی آزاداندیشی "بررسی اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری"
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: کرسیهای آزاد اندیشی
- بازدید: 6767
به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری، کرسی آزاداندیشی "بررسی اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری" به همت انجمن علمی فلسفه برگزار شد.
این کرسی با حضور دکتر عبدرالرزاق حسامیفر عضو هیأت علمی گروه فلسفه، دکتر محمدرضا جلالی عضو هیأت علمی گروه روانشناسی و دکتر سید علی قاسمزاده عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی به عنوان مجری کارشناس در تالار دانشکده علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر قاسمزاده ضمن خوشامدگویی به حاضران به عنوان مقدمه به معرفی استاد شهید مرتضی مطهری پرداخت و در ادامه دکتر جلالی با تشریح خصوصیات علمی استاد شهید مطهری گفت: استاد مطهری از متفکران و احیاگران تفکر دینی در دوره معاصر به حساب میآید و ایشان از روحانیونی بودند که نگاه احیاگرانه داشتند و سعی داشتند خیلی از خرافهها را بزدایند و مسائل مغفول واقع شده را مطرح میکنند یا مسائلی که بتواند پاسخگوی مسائل جدید جامعه باشد. استاد مطهری به شدت در مسائل نظری کاری میکردند و مدافع تضارب افکار بودند و کاملا با شخص پرستی و شخص محوری مخالفت میکردند. ایشان تأکید داشتند که در جامعه نباید اخبار کانالیزه و کنترل شود همچنین مسائل جدید و مستحدثهای از قبیل بحث عدالت اجتماعی مباحث اقتصادی مسائل فقهی که مغفول واقع شدهاند و مضامین جدید مثل تعالیم لیبرالیستی دموکراسی حتی جامعه بی طبقه و .... مطرح میکردند که متناسب با رویکرد فکری و ساختار شخصیتی ایشان مسائلی است که می تواند مورد بررسی و نقد واقع بشود.
دکتر حسامیفر ضمن بیان ویژگیهای نقد و نقادی بیان داشت: ما همواره باید به این نکته توجه داشته باشیم که نقد هر متفکری، چه فیلسوف چه غیر فیلسوف، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، در صورتی که انسان شرایط نقادی را رعایت کند و به نقد اندیشه بپردازد نه نقد شخص واقعا ارزشمند است. ما به شدت نیازمند نقد اندیشههای متفکرانمان هستیم و یکی از آسیبهایی که گاهی در دایره تفکر دینی اتفاق میافتد این است که به خاطر قداست اندیشههای دینی، کمتر مورد نقد قرار میگیرند و ما برای این که بتوانیم عمق آن اندیشهها را بشناسیم باید اندیشهها را مورد نقد قرار بدهیم. بنابراین ما باید به نقد اندیشههای هر یک از فیلسوفان از افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت، ابن سینا، ملاصدرا، مرحوم شهید مطهری و علامه طباطبایی و همه کسانی که اندیشههایی داشتند بپردازیم.
دکتر جلالی با اشاره به ویژگی اقتدارگرایانهی استاد مطهری در عقاید خود گفت: مرحوم مطهری از لحاظ فکری اعتقاد کامل به تضارب افکار داشت و در آثار خودش مستندات فردی نداشت اما به هر حال شخصیت انسانها بر نحوهی تفکرشان تاثیر میگذارد. ایشان اهل تساهل و تسامح و احتجاجهای فکری نبودند و در اعتقادات خود انعطافپذیر نبودند و در بحثهای فکری اقتدار گرایانه نظر می دادند. برای مرحوم مطهری هیچ دینی و هیچ قرائتی و هیچ معرفت و تعلیم و تربیتی و هیچ نوع اخلاقی غیر اسلام پذیرفته نیست و حتی هیچ انسانی غیر از مسلمان هم پذیرفته نیست.
وی افزود: تفاوتی که برخی معتقدند بین مرحوم مطهری و سایر نوگراهای دینی وجود داشته، این بوده که گفته میشود نوگراهای دینی و روشنفکران دینی سعیشان این بوده که اسلام را بیشتر با مدرنیته و مسائل مدرن سازگار کنند ولی ذهینت آنها و محور بحثشان مسائل مدرنیته بوده است. و غیر از مرجعیت دینی مرجعیت دیگری را هم که آن را مغایر با دین نمی دیدند، قبول داشتند.
دکتر حسامیفر در جواب مسائل مطرح شده از سوی دکتر جلالی اظهار داشت: میتوان پذیرفت که مرحوم مطهری گاهی اهل تساهل و تسامح نبودند و گاهی در آثارشان اظهاراتی دارند که می توان گفت قیم مآبانه است. اما اگر بخواهیم در مورد مرحوم مطهری داوری کلی داشته باشیم باید از دو جنبه به ایشان نگاه کنیم. یکی از بعد روانشناختی و یکی از بعد کسی که در حوزه فلسفه کار می کند. از جهت نگاه روانشناختی به شخصیت ایشان میتوان گفت که ایشان چون لباس روحانیت را به تن داشتند و مدافع رسمی دین بودند، مسئولیتی نسبت به دین احساس میکردند و این احساس بر تمام رفتارهای ایشان مؤثر بود.
وی خاطر نشان کرد: اما از سوی دیگر ایشان یک فیلسوف بود و فیلسوف کسی است که فقط ملتزم به حقیقت است و فقط بر اساس اصول عقلانی پیش میرود. من معتقدم که اگر چه در آثار آقای مطهری آن جنبهی روانشناختی مؤثر بوده است و این جنبه در آثار ایشان مثل نامهای که به امام در خصوص دکتر شریعتی نوشتند و قضاوتهایی که دربارهی او کردند که قابل نقد است. و این جنبه بسیار کمرنگ است.مشی ایشان در آثارشان بیشتر فیلسوفانه است چنانکه در پاورقیهای کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و سایر آثار فلسفی خود سعی میکند به قواعد و اصول فلسفه پایبند باشد و تقریبا نود درصد آثار ایشان بر اساس همین جنبه نوشته شده است.
دکتر حسامیفر افزود: مرحوم شهید مطهری آنچه در چارچوب اسلام هست را میپذیرند به همین دلیل اخلاق غیراسلامی و یا ایدئولوژی غیراسلامی را نمیپذیرند. میتوان گفت آقای مطهری در آثار فلسفی بیشتر سعی میکنند فیلسوف باشند و کمتر از جنبهی تعهد دینی وارد بحث میشوند. اما در بحثهای اخلاقی و دینی به خاطر احساس مسئولیت دینی، این تعهد را دارند.
وی در ادامه بیان داشت: من در مطالعهی دیدگاه اخلاقی شهید مطهری با یک پارادوکس مواجه شدم و سعی کردم یک راه حل پیدا کنم. آقای مطهری از یک سو اخلاق را به خودی خود ارزشمند میداند و تا جایی پیش می رود که معتقد است ما می توانیم مسلمان فطری داشته باشیم یعنی کسی که رسما مسلمان نیست ولی اخلاق انسانی دارد و مسلمان فطری شناخته میشود. ایشان این را فی نفسه ارزشمند میداند. اما در جای دیگر میگوید دین پشتوانهی اخلاق است و اگر یک نظام اخلاقی داشته باشیم که مبنایش دین نباشد مثل اسکناس بدون پشتوانه است. این دو سخن با هم تعارض دارد. من راه حلی برای این مسأله پیدا کردم که می توان در مقام تفسیر اندیشه ایشان آن را مطرح کرد. به این صورت که می توانیم بین اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی فرق بگذاریم و بگوییم مرحوم مطهری جایی که از اخلاق فردی صحبت میکند، همانجایی است که اخلاق بدون دین را اسکناس بدون پشتوانه میداند. یعنی در اخلاق فردی اگر شخص اصول اخلاقی را رعایت کند اما مبانی فکری مناسبی برای اخلاق خود نداشته باشد، این اخلاق پشتوانه مناسبی ندارد و شخص را به کمال نمیرساند. اما در حوزهی اخلاق جمعی به هر حال کسی که اخلاق را رعایت میکند حتی اگر دین هم نداشته باشد جامعه از ناحیهی او ایمن است. بنابر این در اخلاق اجتماعی باورهای شخصی چندان مهم نیست و عمل اجتماعی شخص مهم است.
دکتر جلالی در پاسخ به اظهارات دکتر حسامی فر گفت: من معتقدم رویکرد شخصیتی و روانشناختی مرحوم مطهری هم در مواضعشان در مواجهه با افراد مؤثر بوده است چنانکه تفسیرها و قرائتهای خودش را از امور مقدم میداند و قاطعانه موضع میگیرد. از متفکران و نوگرایان دینی به شدت انتقاد میکند و این انتقادها یک طرفه است و دلیلش هم این است که متفکران دینی دیگر که مورد نقد واقع میشدند درگیر مسائل انقلاب و مشغول مقابله با رژیم بودند.
وی همچنین افزود: مرحوم مطهری فلسفههای طراز اول جهان را با اینکه زبان خارجی غیر از زبان عربی نمیدانست نقد کرده است. من اذعان دارم که مرحوم مطهری انسان هوشمندی بوده و با منابع محدود هم بحثهای عمیقی کردند و توان فلسفی بالایی داشتند اما برای نقد فلسفه غرب میتوانسته از منابع بیشتری استفاده کند. یکی از اعتراضاتی که نسبت به مرحوم مطهری وجود دارد این است که نباید وارد حوزه فلسفه غرب میشد. ولی البته در مورد زدودن خرافهها از دین قوی عمل کرده است مثل کتاب حماسه حسینی که یکی از جدیترین و قویترین کارهایی است که در این حوزه انجام شده است.
دکتر حسامیفر در ادامهی سخنان خود اظهار داشت: در مورد نگاه اقتدارگرایانهی آقای مطهری میتوان گفت، کسی که احساس تعهد دینی داشته باشد چون فکر میکند که رهبری نسلی بر عهده اوست حساسیتهایی دارد و تاکید دارد که راه درست را به مخاطبان نشان دهد. مرحوم مطهری با قرائت فقهی خودش این نقدهای تند را دارد. او یک فقیه است و نمیتواند در فقه خیلی انقلابی فکر کند. مرحوم مطهری تعبیر ارزشمندی دارند و معتقدند که اسلام باید با مقتضیات زمان هماهنگ باشد و این هم خیلی سخت است که مرجع و مجتهدی بتواند بر خلاف سنت فقهی نظر جدیدی ارائه کند و اینکه مراجع بتوانند حرف نو بزنند و فقه را بازخوانی کنند و با مقتضیات زمان هماهنگ کنند، کار دشواری است. اما شهید مطهری و بیش از او امام خمینی (ره) در این مسیر گام گذاشت.
وی گفت: مطهری معتقد بود ما در فهممان از اسلام دچار آسیبهایی هستیم و او به عنوان یک عالم دینی باید به شناخت این آسیب ها بپردازد و سعی کند تفسیر نویی از مفاهیم دینی ارائه کند. ایشان حضوری در فعالیتهای سیاسی نداشت و سعی می کرد احیاگر دین باشد.
دکتر حسامیفر در پایان و در پاسخ به انتقاد دکتر جلالی در خصوص اینکه استاد مطهری نباید وارد حوزهی فلسفهی غرب می شد بیان داشت: نمی توان گفت که مرحوم مطهری نباید وارد حوزه فلسفه غرب می شد. ایشان به عنوان یک فیلسوف و کسی که در حوزه فلسفه کار میکند حق دارد به تحلیل اندیشههای هر فیلسوف و مکتب فلسفی بپردازد. ایشان در تحلیل و نقد فیلسوفان غربی کوشیدهاند که از منابع خوبی استفاده کنند و آگاهانه وارد بحث شوند. البته اندیشههایی که ایشان در این زمینه مطرح کردهاند میتواند مورد نقد قرار داد. ولی باید توجه داشت که در هر حوزهی فلسفی محقق بر اساس منابعی که در آن زمینه مطالعه کرده است اظهار نظر میکند و وجود منابع بیشتر قطعا بر قوت تحلیلهای او تأثیر میگذارد. امتیاز استاد مطهری در این است که با آن منابع محدود تحلیلهای عمیقی ارائه کرده است و البته جا برای صاحبنظران و متخصصان فلسفه غرب هست که به نقد و بررسی دیدگاههای ایشان در باب فلسفه غرب بپردازند.